Web Analytics Made Easy - Statcounter

گیتی معینی با اشاره به اینکه دوست دارم بیشتر مردم را بخنداندم، گفت: قبل از اینکه در تلویزیون کار کننم با ۵۰ سال سابقه کار رادیویی، شناسنامه رادیو هستم. - اخبار فرهنگی -

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، گیتی معینی بازیگر سینما و تلویزیون که امسال به خاطر حضورِ درخشان در فیلم نرگس آبیار، به عنوان کاندید بازیگری فیلم "ابلق" انتخاب شود، این شب‌ها در سریال "حورا" شبکه سه سیما ایفای نقش کرده، در گفت‌وگویی با استودیو هشت رادیو تأکید کرد:  رادیو عشق است، من کارم را از 12 سالگی شروع کردم و سختی‌های زیادی کشیدم تا به اینجا رسیدم و باعث افتخارم است که برای کشورم خدمت کنم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

من در رادیو کارم را در استودیو هشت شروع کردم و از آن خاطره‌های زیادی دارم.

وی همچنین در مورد سریال "حورا" که در حال حاضر از شبکه سه سیما پخش می‌شود، گفت: سریال "حورا"، کار خوب و قشنگی بود اما چون بیشتر در قالب طنز کار کرده‌ام دوست دارم بیشتر مردم با دیدن کارهایم بخندند نه اینکه غمگین شوند چون در حال حاضر باتوجه به شرایطِ بیماری، مردم به اندازه کافی گرفتار و ناراحت‌اند و بنابراین لبخند مردم به من انرژی می‌دهد و من دوست دارم مردم همیشه بخندند.

معینی در پایان درباره تجربه‌اش در جشنواره فیلم فجر در مورد کاندید شدن برای بازیگری در فیلم "ابلق"، تصریح کرد: من این توانایی را دارم که بتوانم در هر ژانری ایفای نقش کنم اما بیشتر قالب طنز را دوست دارم، فیلم "ابلق" هم کار متفاوتی بود و من آن را بسیار دوست داشتم؛ اگر از طرف داوران بی‌عدالتی شد اشکالی ندارد، من سیمرغم را از مردم گرفتم.

به گزارش تسنیم، سریال «حورا» به کارگردانی رضا کمالی از  14 فروردین‌ماه از شبکه سه سیما پخش خود را آغاز کرده است.  در این سریال، فاطمه گودرزی، ایرج نوذری،  مهروز ناصر شریف، عرفان ابراهیمی و مرجان قمری به همراه تعداد دیگری از بازیگران جوان ایفای نقش کرده‌اند.

این سریال در 10 قسمت ساعت 20:45 از شبکه سه پخش می‌شود؛ زمان بازپخش و تکرار این سریال نیز ساعت 01:15 و  14:30 روز بعد است.

تلویزیون در ماه رمضان چه سریال‌ها و برنامه‌هایی دارد؟تکرار|لابی‌های پشت صحنه پربیننده‌های تلویزیون!/ شفاف‌شدن قراردادهای صدا و سیما اینجا به کار می‌آیدتکرار| آنتن گرفتارِ آگهی‌بازرگانی، دستمزدهای نجومی و رقابت‌های عجیب و غریبِ شبکه‌ها/ وقتی همه همّ و غم تلویزیون سلبریتی می‌شود و وایرال شدن! + فیلم

انتهای پیام/

منبع: تسنیم

کلیدواژه: تلویزیون رسانه ملی رادیو تلویزیون رسانه ملی رادیو دوست دارم شبکه سه

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۴۸۸۰۹۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

بیوه شدن دختر ۲۳ ساله در شب عروسی/ ۲۰ بار مچ شوهرم را با زن‌های غریبه گرفتم

به گزارش خبرآنلاین، زن ۳۲ ساله‌ای است که برای پیگیری پرونده طلاقش وارد مرکز انتظامی شده بود، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد گفت: در دوران کودکی پدرم را به خاطر ابتلا به بیماری صعب‌العلاج از دست دادم و مادرم سرپرستی من و برادر کوچکترم را به عهده گرفت اما به خاطر اینکه پدرم حسابدار یک اداره دولتی بود، بعد از مرگ او بیمه حقوق پدرم را پرداخت می‌کرد و ما مشکل مالی نداشتیم.

همشهری در خبری نوشت:مادرم نیز مدام از اخلاق خوب پدرم در دوران کوتاه زندگی مشترک خودشان سخن می‌گفت و با حسرت از گذشته‌اش یاد می‌کرد که دیگر تکرار نخواهد شد. به همین دلیل هم هیچ‌گاه ازدواج نکرد و تنها با یاد و خاطرات پدرم به زندگی ادامه داد. در این شرایط من هم با خانواده خاله‌ام ارتباط بسیار صمیمانه‌ای داشتم تا اینکه عاشق پسرخاله‌ام شدم ولی هیچ وقت به کسی چیزی نگفتم. البته آرمین هم توجه خاصی به من نشان می‌داد و رابطه‌اش با من بسیار طبیعی و خانوادگی بود. از سوی دیگر مادرم اصرار می‌کرد درس بخوانم و به دانشگاه بروم.

هنوز آخرین سال دبیرستان را می‌گذراندم که روزی مادر و خاله‌ام از من خواستند دوستم وحیده را برای آرمین خواستگاری کنم. انگار قلبم از جا کنده شد. من خودم عاشق آرمین بودم و حالا باید از دوستم خواستگاری می‌کردم. بالاخره مجبور شدم و آرمین و وحیده در حالی باهم ازدواج کردند که من از شدت افسردگی گوشه‌گیر شده بودم. آنها بعد از ازدواج به یکی از شهرهای اطراف مشهد رفتند و من هم در آزمون سراسری در رشته پرستاری پذیرفته شدم.

با آنکه علاقه زیادی به این رشته نداشتم، به ناچار به شهر دیگری رفتم و به تحصیل ادامه دادم. هنوز تحصیلاتم به پایان نرسیده بود که روزی یکی از همکارانم در بیمارستان از من خواستگاری کرد و من با وجود مخالفت‌های مادرم با هوشیار ازدواج کردم. چند ماه بعد که تحصیلاتم به پایان رسید، قرار شد مجلس عروسی در باغ یکی از بستگانم برگزار شود. اما آن شب هرچه مهمانان در انتظار داماد ماندند، خبری از او نشد تا اینکه یکی از دوستان هوشیار وحشتزده تماس گرفت و گفت: هوشیار بعد از خروج از آرایشگاه با خودرو تصادف کرده و الان در بیمارستان است.

هراسان و نگران به بیمارستان رفتم ولی همسرم در کما بود و ۳ روز بعد هم جان سپرد. این‌گونه بود که من در ۲۳ سالگی بیوه شدم. تا یک سال هر روز به مزار هوشیار می‌رفتم و به بخت سیاه خودم می‌گریستم. حالا دیگر حتی به بیمارستان نمی‌رفتم و در خانه خودم را حبس کرده بودم تا اینکه بالاخره با اصرار و نصیحت‌های اطرافیانم دوباره به بیمارستان بازگشتم.

در همین روزها پسرعموی یکی از همکارانم که چند بار مرا در بیمارستان دیده بود با وساطت همکارم به خواستگاریم آمد و بدین ترتیب من با کوروش ازدواج کردم تا گذشته را از یاد ببرم. ولی چند ماه بعد متوجه شدم کوروش با زن غریبه‌ای ارتباط دارد و به من خیانت می‌کند. به همین دلیل به خانه مادرم رفتم و او را تنها گذاشتم ولی کوروش به سراغم آمد و با عذرخواهی تعهد داد که دیگر چنین اشتباهی نمی‌کند. اما او باز هم این رفتار زشت خود را تکرار کرد.

با آنکه صاحب دختری زیبا شده بودم، دیگر آن رابطه عاطفی و عاشقانه را با کوروش نداشتم چراکه او را مردی خیانتکار می‌دانستم به گونه‌ای که شاید ۲۰ بار مچ او را گرفتم و هر بار فقط عذرخواهی می‌کرد. من هم اهمیتی نمی‌دادم و دیگر برایم رفتارهایش بی‌معنی بود.

روزی وقتی سرگرم کارم بودم ناگهان روی تخت اورژانس جوانی را به بیمارستان آوردند که تصادف شدیدی کرده بود. یک لحظه درجا خشکم زد. او آرمین پسرخاله‌ام بود که مدت زیادی خبری از او نداشتم. بلافاصله اقدامات درمانی را شروع کردم و در مدت یک ماه که آرمین بستری بود، خودم امور مربوط به پرستاری را انجام می‌دادم. در یکی از این روزها آرمین با شرمندگی گفت از همان روزهای کودکی علاقه خاصی به من داشته و به مادرم نیز گفته بود اما مادرم مخالفت کرده و از او خواسته بود در این باره چیزی به من نگوید تا من بتوانم درسم را بخوانم.

با وجود این، من باز هم عشقم را پنهان کردم و به آرمین نگفتم که من هم روزی عاشق او بودم چراکه نمی‌خواستم دوستم وحیده زجرهایی را تحمل کند که من به خاطر خیانت‌های همسرم تحمل کردم. در واقع اگر من به دوستم خیانت می‌کردم پس دیگران حق داشتند که با شوهر من ارتباط داشته باشند. این بود که به او گفتم من هیچ علاقه‌ای به تو نداشتم و تنها تو را پسرخاله‌ام می‌دانستم.

حالا هم حدود ۲ ماه است که کوروش من و فرزندم را رها کرده و با یک زن غریبه به مسافرت رفته است و من هم برای پیگیری پرونده طلاق آمده‌ام.

با دستور سرگرد آبکه (رئیس کلانتری طبرسی شمالی مشهد) بررسی‌های قانونی و مشاوره‌ای درباره این پرونده به گروه مشاوران زبده دایره مددکاری اجتماعی کلانتری سپرده شد.

۲۳۳۲۱۷

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1903119

دیگر خبرها

  • ادامه «بدقولی کنداکتوری تلویزیون» با رخنه شبکه یک
  • تهیه‌کننده نون‌خ: سعید آقاخانی دستمزد نجومی نگرفته/ آمار مخاطبان تلویزیون بیش از آن چیزی است که گفته می‌شود
  • دستمزد نجومی سعید آقاخانی ؛ شایعه یا واقعیت
  • واکنش تهیه کننده نون خ به دستمزد نجومی سعید آقاخانی
  • سعید آقاخانی دستمزد نجومی گرفته؟ | واکنش تهیه کننده نون خ | او در تیم نویسندگان، کارگردانی و بازیگری است و برای ...
  • بیوه شدن دختر ۲۳ ساله در شب عروسی/ ۲۰ بار مچ شوهرم را با زن‌های غریبه گرفتم
  • دستمزد نجومی سعید آقاخانی واقعیت دارد؟
  • گفت‌وگوی مستقیم نامزدهای انتخابات با مردم در «فرصت انتخاب» و «نماینده مردم»
  • بیوه شدن دختر ۲۳ ساله در شب عروسیش | ۲۰ بار مچ شوهرم را با زن‌های غریبه گرفتم
  • حضور پیشکسوتان رسانه و ورزش در مراسم تشییع پیکر مسعود اسکویی